دوماهگی
دو ماه از شروع زندگی زیباتون گذشته . دوماهگی تون مبارک فرشته ها . البته پایان دوماهگی و شروع سه ماهه شدن شما . گذشت عمر رو حس می کنید؟یک ماه ،یک روز ،یک ساعت و یک ثانیه . همه رو با تک تک سلولهای بدنم حس می کنم و بزرگ شدن شما رو لحظه به لحظه شاهدم . امیدوارم سه ساله و سی ساله و صد سالگی تونو ببینم.
اولین باری که رفتید باغ پدرجون
اولین باری که میرفتید خونه عزیز جون
این لبخند واقعی رو در پایان چهار هفتگی تحویل مامان دادی نیکراد جونم
آرادم همون موقع می خندید که نتونستم عکسش و بگیرم
بازم ناخنهای خوشگل نیکراد
اینها هم زیباترین ناخنها و دستهای دنیا از پسرم آراد. فشاری رو که به دستم میده حس می کنید؟
چهره های زیباتون
اولین باری که ناخنهاتون رو کوتاه کردم. کار سختی بود ولی شیرین...
مهمانهای کوچولوی عزیزجون
خونه عزیزجون
اینجا نیکراد هشت هفته داره و به خوبی گردن میگیره.
عروسک موزیکال بچه ها آواز می خونه و نیکراد داه می رقصه
جوجه ها وقتی بدون پوشک هستن.