حرفهای منطقی آراد و نیکراد
امروز صبح وقتی می خواستم جوراب پای بچه ها بپوشونم ، آراد جورابش و پوشید اما نیکراد برای نپوشیدن جوراب یه دلیل قانع کننده برام آورد و اونم اینکه بذار لاتم (لاکم) و ببینم . پسرم می خواست لاکی رو که چند روز پیش به پاهاش زده بود ببینه ... خوب اینم حرفیه دیگه!!!
نیکراد هر وقت می خواد بخوابه تلویزیون خاموش می کنه و رو به داداشش: آیاد حالا یخت خوابه. یعنی آراد حالا وقت خوابه
وقتی من بهش شیر داغ یا بیش از حد سرد میدم میگه: آمامان یخ دادی. یا آمامان داغ دادی.منظورش اینه که آی مامان چرا یخ دادی.
وقتی بچه ها یه چیزی ازم میخوان و من نمی فهمم چی می گن بعد دوسه مرتبه تکرار خودشون می گن: آهااااااااااااااااان فهمیدم!تا من یادم بیافته ازم چی می خواستن.
با هم سر یه وسیله دعوا می کنن. آراد می خواد حواس نیکراد و پرت کنه میگه: داداش ببین لاک من چه خوشگله!!! تا نیکراد حواسش پرت بشه و وسیله مال آراد بشه.
با هم دعواشون شده و من عصبانی... آراد میگه مامان ببخشید. متاسفم. نیکراد میگه : ببخشید اشتباه کرده. در حالی که تقصیر خودش هم بوده. اینم من
آراد با ماساژور منو ماساژ میده بعد دو ثانیه می گه: حالا بالش و ماساژ بدم. بعد پای خودشو ماساژمیده و میگه : دکتر گفته پامم و ماساژ بدم.
بچه ها تنها اشکالی که تو حرف زدن دارن ، قید و فعل های جمله ها و هماهنگی اون با ضمایره که خودش اونقدر حرف زدنشونو شیرین کرده که دلم می خواد همش و بنویسم. مثل پاتت به جای پام. یا پامم به جای پام.