آراد و نیکرادآراد و نیکراد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

همه دنیای من آراد و نیکراد

ده ماهگی دی 91

1393/2/30 23:50
نویسنده : مامان پریسا
443 بازدید
اشتراک گذاری

ده ماهگی تون مبارک. یک ماه هم گذشت و گذر این ماه بهانه ای است تا خدا رو شاکر باشم که به من یک ماه دیگر هم فرصت داد تا در کنار بزرگترین گنجینه و دارایی هایم ، ثانیه هایم را به مادری بگذرانم. با هم میخوانیم نماز عاشقانه ی شکر را . خدایا این نماز رو از این دو فرشته ی کوچولو قبول کن چرا که عاشقانه و خالصانه ترین نماز عمرشونو می خونن.

فرشته های نازم شما به زودی بزرگ خواهید شد و دوران کودکی جز خاطره ای برای شما نخواهد بود ، اما خدایی که نگهدار و نگهبان و یاور همیشگی شماست تا ابد در کنار شما خواهد ماند و شما را به بهترین شکل یاری خواهد کرد .

 

در شروع این ماه زیبا شما به راحتی و بدون کمک می نشینید. می تونید کنار مبل ها بدون کمک و با گرفتن از کنار مبل راه برید. مثل دو تا عروسک کوکی چهار دست و پا میرید . خیلی با هوش و با درک هستید . توپ رو زیر مبل می اندازید و وقتی بهتون می گیم توپ کو؟ رو شکم درازکش شیرجه میزنید که توپ و بهمون نشون بدید. جارو برقی رو که می بینید دیگه نمیشه شماها رو نگه داشت . عاشق آشپزخونه هستید و صبح که چشم باز می کنید مستقیم به آشپزخونه میرید.یاد گرفتید کابینت ها رو باز کنید. تلفن رو که میبینید روی گوشتون میگیرید و می گید با.  آراد عاشق شعرای سی دی اش که پخش می شه . آهویی دارم خوشگله . ای بی سی دی . مدرسه. پروانه. می شینه و نگاه می کنه . به زنگ در حساس شدید. تا زنگ می خوره یا می گم کی بود؟ بر می گردید و به در نگاه می کنید.با هر آهنگی که پخش میشه میرقصید .

در زندگی لحظه هایی هست که دیگه تکراری نداره. مثل همین چهار دست و پا رفتن بچه ها که چقدر هم عمر کوتاهی داره این چهاردست و پا رفتن. اصلا عمر کودکی آدمها کوتاهه . و چقدر این دوران شیرین و دوست داشتنیه . تاتی کر دن های کوچولوتون که تا آخر دی ماه یاد گرفتید و به خوبی راه رفتید و برای من از هر هدیه ای با ارزش تر بود. عاشق اولین قدمهاتونم. که هی بلند می شید و زمین می خورید و دوباره بلند می شید و چه قانون قشنگی دارید . تا یاد نگیرم از پا نمی افتم. هشت ماه و بیست روزگی زمانی بود که راه رفتن رو شروع کردید و آغاز ده ماهگی زمانی بود که واقعا روی دو پا و بدون کمک راه می رفتید. اونقدر قشنگ چهاردست و پا راه میرید که انگار دنیا زیر قدمهای شماست. و واقعا هم همینطوره. راه برید پسرکانم و نگران قدمهایتان نباشید. دنیای بزرگی پیش قدمهای شماست تا درکش کنید و فتحش کنید.

دی ماه و زمستون بدون برف و فرشته ها

زمین بدون برف زمستون و بیرون رفتن فرشته ها

نی نی گل ها در اتاق عمه پوران. همراه با عروسک عمه فاطمه

نگاه متفکرانه نیکراد به مسواک و نگاه عاقلانه آراد به خمیر دندون که من عاشقشونم

دعوا سر جاروبرقی در ده ماهگی . از این به بعد بدتر هم شدید

 

عاشق باز و بسته کردن در ماشین لباسشویی و روشن و خاموش کردنش هستید

 

وقتی می خوابید مثل فرشته ها معصوم و دوست داشتنی تر از همیشه می شید

آراد نازنینم

حس عجیبیه وقتی مادر می شی... حتی نوع نگاهت به بچه هات فرق می کنه

بازی با همدیگه رو دوست دارید

موزیسین های دوست داشتنی من... چقدر این حس مالکیت نسبت به شما قشنگه و من چقدر دوستتون دارم

 

عاشقتونم. چقدر با این لباسها که هنر دست خانوم جونه خوشگل شدید

 

همه جا و همیشه دوست داشتنی هستید

 

وقتی مشغول شیطنت در اتاق عمه فاطی و پوران هستید

 

چقدر این مهربونی  تون به همدیگه قشنگه

کنجکاوی های کودکانه . دقت آراد رو به اشیا می بینید؟

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)