سه ماهگی

معجزه های کوچکم ، میدانم که دیر یا زود دنیای قشنگ کودکی هایتان جایش را با ثانیه هایی زودگذر در بزرگسالی عوض خواهد کرد . شما رشد خواهید کرد و مردان بزرگی خواهید شد . سه سالگی و سی سالگی ها را به میهمانی خواهید آورد . امیدوارم در تمام سالهای زندگی تان مثل کودکی لبخند در گوشه ی لبان زیبایتان بنشیند.

مادر که باشی دنیات فقط می شه کودکت و کودکت و کودکت .... اینجا خونه عزیز جون هستید

اینم حیاط خونه و درخت توت عزیزجون

این هدیه های پاگشا که عزیز جون و پدر جون زحمت کشیدن و بهتون دادن و این لباسهای قشنگ هم هدیه خاله جونه که وقتی برای اولین بار رفتید اتاقش بهتون داد . وای که چقدر عاشق اتاق خاله هستیدو هر وقت میریم خونه عزیز جون دوست دارید برید اتاقش و باهاش بازی کنید و چقدر دوستش دارید.

یک تعجب کودکانه از طرف آراد خوشگل مامان

یک تعجب دیگه از طرف نیکراد خوشگل مامان

مثل دو تا عروسک چینی کوچولو می مونید

 یک هدیه باارزش و شاید باارزشترین دارایی ام بعد از شما همین جعبه باشه

دوستتون دارم

نیکراد وقتی داره شیر می خوره

آرادخوشگلم

نیکراد نازنینم

فرشته های سه ماهه من

آراد با تعجب خوشگلش

وقتی داداشی ها کشتی گیر می شن

اولین باری که بهتون پستونک دادیم و اصلا نخوردید

قربون نگاهت برم مادر که تو سه ماهگی می تونستی راحت غلط بزنی

حیاط خونه عزیزجون

معصومانه ترین و شیرین ترین خواب دنیا رو داشتید

آراد گاهی تو حمام هم می خوابید و حتی زیر آب هم بیدار نمیشد

وقتی نیکراد با شیشه قنداق خوری اش ژست می گیره

همه چیز گویای عکسهای بالا هست ... تمام شیطنتها و شیرینی های شما که در طی دو ماهی که خونه عزیز جون بودید انجام دادید... از بتدای چهارماهگی هم به خونه خانوم جون رفتید تا برای دو هفته مهمون خونه مادربزرگ و پدربزرگ مهربونتون باشید.

اینها هم عکسهای شیرین اون مدتیه که خونه آقاجون بودید.

دوستتون دارم فرشته های خوشگلم. تمام زحماتی که اون روزها براتون کشیدم . تمام بی خوابیها. خستگی ها و زیرپا گذاشتن تمایلات و آرزوهام برای شما ، فقط به شیرینی قند برام مونده . اونقدر اون روزهای سخت ،شیرین بوده که هیچ چیزش جز خوبی ها و خوشحالیهاش یادم نمونده. دوستتون دارم.