آراد و نیکرادآراد و نیکراد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

همه دنیای من آراد و نیکراد

چهارماهگی

1393/2/29 16:11
نویسنده : مامان پریسا
1,930 بازدید
اشتراک گذاری

 چهار ماهگی ، شروع تابستان گرم که با به دنیا اومدن شما گرمایش چند برابر شده. تیرماه فصل رسیدن آلبالوهای باغ . فصل گرما. شاید شروع استرسهای مادرانه برای جلوگیری از بیمار شدن فرشته هایش. فصل خنکای هندوانه و میوه های گرمسیری تابستان . زردآلوهای خوشمزه و آبدار باغ پدرجون . فصل ترانه خواندن های کودکانه ی شما . چقدر قشنگه که تاریخ تولد شما با شروع سال یکی شده . چقدر خوبه که با هر تغییر فصل شما بزرگتر میشوید و من با حس مادر شدنم بیشتر دوستتان دارم.

 

 

باغ پدر جون و فصل آلبالو های قرمز و خوشمزه. عکس نیکراد عزیزم

آراد نازنین کنار آلبالوها

اینم آلبالوهای باغ پدر جون. تیر ماه سال 91 .باغت آباد بشه پدر عزیز تر از جونم

حیاط خونه عزیز جون و پدر جون که مثل یه باغ سرسبزه. پدر جون و عزیز جون  واقعا زحمت شما دوتا گل رو زیاد کشیدن . عاشقانه دوستتون دارن و تا اینجا 14ماهه  که پابه پای من ،همراه خاله پریناز مهربون از شما دوتا وروجکها مراقبت می کنن .خیلی دوستتون داریم، عزیز جون و پدر جون مهربونم .

شیرینتر از عسل

 

اولین باری که می خواستید در چهار ماهگی مهمونی برید

عاشق این ژستها و نگاههاتونم عزیزای دلم

نیکراد و استقلال برای گرفتن شیشه شیر در دست

عاشق این دست آرادم که در نیمه شعبان شکلات تو دستش گرفته بود و خوابیده بود

غلط زدنهای شیطنت آمیز نیکراد

 

بچه ها و خوردن بالش و ملافه. خصوصا نیکراد که خیلی علاقه به این کار داشت.

 

 

اولین باری که رفتید خونه آقا جون

اولین باری که رفتید خونه آقا جون و خانوم جون که زحمت کشیدن و شما رو پاگشا کردن. پدربزرگ و مادر بزرگ  مهربونتون شما دو تا گل رو واقعا از صمیم قلب دوست دارند.

 

 

چهارماهگی

چهار ماهگی و لحظه های شیرینی که برای من ساختید

 

 

چهارماهگی

عاشق این نگاهها و لبخندهاتون هستم عزیزهای دل مادر

 

 

چهارماهگی

اونقدر دوستتون دارم که نمیتونم با هیچ چیز دیگه ای در دنیا این دوست داشتن رو وصف کنم

 

 

چهارماهگی

آراد وقتی اولین بار رفته خونه خاله زری جون مامانش ، که زحمت کشیدن و نی نی های منو پاگشا کردن

 

 

نیکراد وقتی اولین بار رفته خونه خاله زری جون مامانش

 

 

اولین باری که الهام جون دخترخاله عزیزم زحمت کشیدن و  خوشگلهای منو پاگشا کردن.

 

 

اولین باری که خاله فاطمه عزیزم زحمت کشیدن و  عسلهای منو پاگشا کردن. اینجام اتاق دخترخاله پریاست که بچه ها واقعا دوستش دارن . اتاقی پر از عروسک که هر وقت میریم خونه شون آراد و نیکراد از اون اتاق بیرون نمیان. 

 

 

شیطونی فرشته های مامان در زمینهای بازی تون که عزیز جون زحمت کشیده و از مکه وقتی شما دوتا نی نی گل نبودید براتون آورده.

 

 

حمام کردن شما در وان . عاشق آب و حموم هستید . اگه ساعتها هم در حمام بازی کنید خسته نمیشید و بیرون نمیاید.

 

 

خودتونم مثل آب روان میمونید. نه مانعی میشناسید، نه صخره ای و نه سنگی . دور میزنید و از همه موانع زندگی عبور می کنید . همیشه اینجوری بمونید گلهای زندگی ام.

 

 

اولین باری که دایی رضای مهربون مامان پری شما رو پاگشا کرده بودن . امید و سارا پسر و دختر دایی عزیزم خیلی شما رو دوست دارن.

 

 

اولین باری که رفتیم خونه عمه ایران عزیزتون. اینجام اتاق هومن پسر عمه تونه که واقعا شما دو تا فرشته رو دوست داره و وقتی پیشش باشید خیلی سعی می کنه مراقبتون باشه . شما دو تام عاشق اتاق هومن هستید.

 

 

اولین پاگشای دایی فریدون عزیز مامان پری، که زحمت کشیده بودن و شما دو تا گل رو مهمون کرده بودن. کیمیا دختر دایی هم باتفاق آرتین کوچولو شما رو خیلی دوست دارن. اینم عکس آرتین کوچولو گل پسره که خیلی دوستش داریم.

 

 

پاگشای شما خونه دایی علی مهربون مامان پری. امیر سبحان پسر دایی گلم خیلی شما رو دوست داره و همیشه هر جایی که با شما باشه باهاتون بازی می کنه. و مرضیه دختر دایی خوب و نمونه ام هم خیلی دوستتون داره.

پسندها (1)

نظرات (0)