آراد و نیکرادآراد و نیکراد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

همه دنیای من آراد و نیکراد

هفت ماهگی مهر 91

1393/2/30 22:59
نویسنده : مامان پریسا
790 بازدید
اشتراک گذاری

هفت ماهگی، ماه مهر، همیشه عاشق مهر ماه بودم. عاشق اول پاییز و رنگ زرد و نارنجی برگها . عاشق غروبهای غم انگیز پاییزی آسمون . عاشق صدای خش خش برگهای پاییزی . حالا دنیام یه رنگ دیگه شده شاید دیگه زرد و نارنجی و قرمز پاییز جایش رو به رنگهای دیگه ای داده که شما برای دنیای من به ارمغان آوردید. رنگهایی مثل سپیدی و پاکی شما .  غروبهای پاییز برای من معنی دیگه ای پیدا کرده . همه ی دنیام و زیبایی هاش شدن شما دوتا معجزه های کوچکم.

هفت ماهگی تون مصادف شده با تولد من و اینو به فال نیک می گیرم ، چون همیشه عدد هفت برام خوش یمن بوده و من خیلی دوستش دارم و میدونم برای شما هم همینطور خواهد بود. امیدوارم هفت سالگی و هفتاد سالگی شما رو جشن بگیرم.

منظره جنگل پاییزی

در هفت ماهگی می تونید روز زمین سینه خیز راه برید. بنشینید. آراد تقلید صدا می کنه .مستقیم تو چشمم زل می زنه و ادای حرف زدن من رو درمیاره . نیکراد با دو تا دندونای تازه در آورده  اشیا رو میگیره و بلند می کنه. اتفاقهای شیرین در زندگی تون زیاد می افته و مراقبت های روز مره نمیذاره همه رو براتون بنویسم . فقط اونقدر پاک و معصومید که نمیشه ازتون مراقبت نکرد. وقتی می خوابید عین فرشته ها می شید. آراد با پاهاش اشیا رو بلند می کنه و نگه میداره. نیکراد پشتکار عجیبی برای رسیدن به مقصودش داره و خیلی عالی سینه خیز میره. خیلی هم شیطون بلاست . یه بار زیر مبل . یه بار زیر بخاری یا میز و صندلی میگیرمش. آراد صبور تر و آروم تره . با احتیاط راه میره . دوست نداره به جایی بخوره اول دقیق مسیرش رو نگاه می کنه و بعد سینه خیز میره. خیلی دوستتون دارم خیلی.

اینجا سر اینکه واقعا زمین هنوز گرده یا نه دو تا پروفسورها دارن با هم بحث و تبادل نظر می کنند.

در هفت ماهگی خیلی مسلط با لب تاب کار می کنید مهندسهای کوچولوی مامان

قربونتون برم که اینقدر با استعداد و باهوشید.

  عاشق این نگاه قشنگتم عزیز دلم

عاشق این خنده ی خوشگلتم نازنینم

نیکراد وقتی با یک نخ یا طناب حسابی سرگرم می شد

شیطونی های پسرم

آراد در این دوره ی شش ماهه ی اول نسبتا آروم تر بود

 

دندونهای نیکراد که پنجم مهر در اومد

عاشقتم

نمونه ای از مدل خواب فرشته ها

سرگرم شدن آراد با نخ

همزمانی هفت ماهگی شما با تولد من

اینجا عزیزجون زحمت کشیده بودن و برای مامان پری خونه خودشون، تولد گرفته بودن. پدر جونم همون روز ، به مناسبت هفت ماهه شدن شما و دفع نظر از شما یه گوسفند قربونی کرده بودن .

دستتون درد نکنه پدر و مادر عزیز تر از جونم.

اینم کیک تولدم که شما نی نی گل ها برام خریده بودید.

اینم فرشته ها شب تولد مامانشون در حال بازی با بادکنکها

این هم کادوی شما دوتا فرشته که همراه خاله پریناز عزیز برای من گرفته بودید.

دستتون درد نکنه فرشته ها و خاله ی مهربونشون.

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)