آراد و نیکرادآراد و نیکراد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

همه دنیای من آراد و نیکراد

هفده ماهگی

1393/3/4 0:46
نویسنده : مامان پریسا
734 بازدید
اشتراک گذاری

...من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هشیار است...

ماه گرم هفده ماهگی شما به همین زودی رسید. عزیزان دلم، هفده ماهه شدید و اکنون در حال گذر از این ماه هستید. چقدر زود بزرگ می شوید مادر.  چه شور و حال ها که برایم نساختید و چه سرخوشی ها که از لذت مادر بودن نگرفتم. روزها از پی هم می آیند و می روند و شما بزرگ و بزرگتر می شوید . روزی خواهد رسید که برایتان جشن هفده سالگی خواهم گرفت و آن روز بی شک بهترین روز زندگی ام خواهد بود. هنوز در ابتدای راهیم. راهی طولانی .

 من یک مادرم و پر از آرزوهای و حسرتهای مادرانه. پس در آن روز که جوانی رشید و بالنده شدید، به خاطر این آرزوهای مادرانه، بر مادر خرده نگیرید و آرزوهای مادرانه ام را بر دلم نگذارید. چقدر مادر بودن شیرین است و سخت. ای تمام رویاهای من. ای تمام زندگی من. دوستتان دارم.

ورودتان به دنیای هفده ماهگی مبارک باشد.

 اینکه بالاخره هفده ماه از زندگی را پشت سر گذاشتید و امروز وبلاگتان در آستانه ورود به این ماه، بروز شد. هفده ماهگی و بروز شدن وبلاگتان مبارک . در عرض یک ماه توانستم هفده ماه از زندگی تان را همراه با عکسهایش در وبلاگتان گردآوری کنم . این روزهایتان برایم شیرینی دیگری دارد. هر چند امروز تب کردن نیکراد و بیماری اش توان از من گرفته است . اما هفده ماهه شدن شما فرشته ها شادم می کند.بزرگ شدن شما ، قد کشیدنتان، درک کردنتان، همه و همه لذت بخش ترین تجربه های دنیاست.

 

 

به شما افتخار می کنم نه به خاطر اینکه هر کاری را زود یا دیر انجام میدهید، چون این کارها را بالاخره هر کودکی دیر یا زود انجامش خواهد داد. به شما می بالم چون خودتان را شناخته اید، باورهایتان را و دنیایتان را . به همین زودی فقط در هفده ماهگی و میدانید که از دنیا و اطرافیانتان چه می خواهید. بالا رفتن و افتادن و برخاستن و یاد گرفتن و یاد گرفتن و یاد گرفتن.

به شما افتخار می کنم چون از همین الان میدانم که قرار است امید آینده و افتخار روزهای نیامده ام باشید. به شما ایمان دارم، فرشته های کوچک امروزم و بزرگ مردهای دنیای فردایم.

این روزها شیرین تر و خوردنی تر از قبل شدید. دیگه شیطنتی نمونده که نکرده باشید و کاری نمونده که انجام نداده باشید. آراد دیگه کلمه ای نمونده که نگه . یه لغت نامه کامل شده پسرم. نیکرادم دری نمونده که باز نکرده باشه.تمام مرداد رو حرف زدید و بازی کردید. سی دی (نی نی شو) رو روزی هزار بار نگاه می کنید و من همه شعرهای اونو حفظ شدم. از حق نگذریم سی دی خوب و آموزنده ای هم هست. هر روز صبح کابینتهای آشپزخونه با کمک شما دو تا گل پسر پر و خالی میشه.

شیطنت هاتون تمومی نداره. مثلا یه روز که آراد خواب بود دیدم صدای نیکرادم نمیاد دنبالش که رفتم دیدم یه قوطی کرم از رو کمد برداشته و داره به داداشش مثلا لوسیون میزنه.

دستمال که دستتون بیافته همه جای خونه رو برق می اندازید. حالا دیگه یاد گرفتید از اشیا میتونید برای بلند شدن قدتون استفاده کنید و با وارونه کردن هر چیزی ، روی اون میرید تا دستتون به هدفتون برسه.

دنیای این روزهاتون پر از کلمه های زیباست که در جواب من و اطرافیان میدید. هر دوتون خیلی قشنگ، کلمات رو تشخیص میدید و خیلی از حرفها رو می فهمید و میزنید.

حالا دیگه همه ی کلمه های کارتهای صد آفرینتونو میگید . اسم حیوونها. اشیا .میوه ها.

حالا دیگه پسرام تا 10 بلدن بشمارن . وقتی می گم یک .... جواب می دن دو ...سه چهار تا 10 دونه دونه می شمارن. بقیه  اعداد رو هم براشون نگفتم . مطمئنم اگه بشمارم اونها رو هم زود زود یاد میگیرن.

فیل چی داره؟ عاج

آراد کامپیوتر و چیکار کنه؟ شات دان

این چند تاست؟ دو تا

بابا رو چند تا دوست داری؟ 10 تا

حسنی میای بریم حموم؟ نه نه و ادامه شعر تا آخر و موی بلند روی سیاه : واه واه واه

چشم چشم دو ابرو رو هم خودتون با من همخوانی می کنید با فهمیدن مفهوم کامل شعر.

عزیز رو اونقدر قشنگ و کامل صدا می کنید که نگو.... 

خا: خاله                دا: دایی

عمه: عمه                          عم: عمو

آقا: آقاجون                         پد یا بابا : پدرجون

ماما: مامان                        بابا: بابا

خیلی چیزها رو خودتون یاد می گیرید. چون من اونقدر وقت ندارم که بشینم و همه چی رو دونه دونه باهاتون کار کنم.

خدارو شکر سرتون بیشتر اوقات به همدیگه گرمه و با هم بازی می کنید . اما امان از اون وقتی که دعواتون بشه و آراد بپره نیکراد و گاز بگیره و نیکرادم آراد و هل بده و گریه و ....

نیکراد، آراد رو داداشی یا  آیاد صدا می کنه و آرادم ، نیکراد رو داداشی یا نی .

بیشتر وقتها دوست دارید وقتی جای خوبی میرید یا چیزی رو که دوست دارید و میخورید، برادرتون رو هم صدا کنید . اصلا تنهایی بازی کردن و دوست ندارید. قربونتون برم که اینقدر ماه شدید.

عاشق  این استخر شدید . حتی تو استخر خالی شیرجه میزنید

آراد در حال شیر دادن به بارنی

مرداد ماه و این همه سرما؟

بچه ها عاشق پارک و گردش و بازی در هوای آزاد هستن

عاشق این نگاهتم مادر

عاشق این نگاهتم مادر . آراد این گل و بعد از کندن  چند ساعت تو دستش نگه داشته پسرم

زندگی سیبی است گاز باید زد با پوست...

خیلی دوستتون دارم مادر

شیطنت های کوچیک و بزرگ شما

گل در اومد از حموم

مخفی گاه نیکراد ... وقتی می خواد چیزی رو که پنهان از من برداشته ، مثل پیچ یا یه چیز ریز رو توی دستش نگه داره. میره پشت مبل و ساعتها اونجا می مونه. اولین بار که رفته بود پشت مبل چند دقیقه واقعا دنبالش گشتم تا پیداش کنم

قربون پاپوشهات برم که اینقدر لوازم نوزادی ات رو دوست داری

یعنی کشتی با این ژستی که برای مسواک زدن گرفتی

استفاده بهینه از استخر.... البته این کمتری کاریه که می کنید ... دلم می خواد فیلم شیرجه هایی رو که تو استخر خالی می زنید رو ببینید

وقتی آراد به بارنی شیر میده

عاشقتم مهربونم

تولد مهدری و یه کیک کوچولو که پدرجون زحمت کشیده بود و براتون خریده بود

نیکراد عاشق دوچرخه است

غذا خوردنتون... که واقعا اذیتم می کنید تا یه لقمه غذا بخورید ... بعد جوجه کباب ماکارونی خیلی دوست داشتید

وقتی آراد ماسک صورت میذاره

وقتی از پله های اتاق زهرا جون که خیلی دوستش دارید بالا میرید

یکی از محبوبترین مکانهای بازی تون

و یکی از بهترین بازیهایی که چند دقیقه ای مشغولتون می کنه

 

اینجا هم یکی از مکانهای بازیتونه

آراد خیلی دوست داره هر چیزی رو روی سرش بیاندازه و بگه من خانوم جون شدم

مدل خوابیدنتون در این ماهها همینطوریه  که میبینید

عاشق مسواک زدن هستید

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مريم مامان نيكان
18 فروردین 93 11:23
سلام انشالله سال خوبي رو آغاز كرده باشيد.ما كه خيلي سرمست شديم اينهمه عكسهاي متنوع و بامزه از اين دو تا كوچولوها ديديم.فسقليها ديگه حسابي شيطون شدند ماشالله .در پناه خدا مرسی خاله جون ... شما لطف داری ماشالله اقا نیکان هم مردی شده برای خودش ... خدا نگهدارش باشه
عمه مستانه
25 فروردین 93 10:20