آراد و نیکرادآراد و نیکراد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

همه دنیای من آراد و نیکراد

مادرم روزت مبارک

1393/1/31 13:45
نویسنده : مامان پریسا
327 بازدید
اشتراک گذاری

مادرم...

فرشته ی صبور آسمان دلم...

نام تو، رازی نوشته بر بال پروانه هاست...

گلها همه به نام تو مشهورند...

آیینه ها از انعکاس نام تو می خندند...

و من تنها برای تو می گویم:

زندگی کن، تا زنده بمانم.

روزت مبارک فرشته ...

در این دنیا، تنها همین یک روز نیست که به نام مقدس تو شکل گرفته ... همه ی روزهای جهان وامدار محبت تواند مادر...

لبخند تو مقدس ترین تجلی خداوند در دنیاست و دستان پر از مهرت ، آغوشی گسترده برای تمام فصلهاست...

تو با منی ...  مثل سایه ی پا به پای نفسهایم ... مثل گوشواره به گوشه بادبادکهایم .

تو همان چشمه ای هستی که سیرابم می کنی از محبت.

تو همان داروی شفا بخشی، که درمانم می کنی وقت دلتنگی و بیماری...

تو را دارم چه کم دارم؟تو را دارم، از هستی دیگر چه می خواهم؟

مادر شده ام...  ولی هیچ گاه نمیتوانم برای یک لحظه جای تو بنشینم... برای یک دم صبوری تو را داشته باشم... برای یک نفس، رازداری تو را داشته باشم و برای یک لحظه مهربانی تو را داشته باشم.

آغوشت امن ترین جای دنیاست و گرانبهاترین خانه ی دنیا... امنیتی که در کنار تو دارم ، هیچ جای دیگری نمی یابم... تو را که دارم از هستی چیزی کم ندارم ... تو برای من بهترینی... عزیزترینی ... و من با تو ثروتمندترین انسان روی زمینم.

مادرم....

فرشته ی نگهبان وجودم .... هیچ چیزی را در دنیا با یک لحظه نگاه پر مهرت عوض نمی کنم... بگذار هستی هرآنچه دارد برای خودش داشته باشد ... تو برای من ، همه ی دنیا هستی... جانم .... روحم... عشقم... امیدم... همه ی زندگی ام را مدیون توام مادر...

بخند تا دنیا به روی من بخندد.... 

ازت ممنونم مادر... به خاطر تمام لحظاتی که کنارم بودی... امیدم بودی... به خاطر اینکه مرا نه ماه باردار بودی ... چندین سال پرستار و همدم و غمخوار بودی...به خاطر اینکه همیشه کنارم بودی... در تمام لحظات نا امیدی و ترس ، پناهم بودی... برای تمام تنهاییهایم ، همدم بودی... هر لحظه ای که به خطا رفتم ، آموزگارم بودی... هر زمانی که کار نیکی کردم ،مشوقم بودی... در تمام لحظه های بیماری، پرستارم بودی... به خاطر اینکه فرشته ی نگهبان فرزندانم بودی... به خاطر اینکه در تمام لحظه های بودن آنها نیز ، عاشقانه مادر بودی... پرستارشان بودی.. معلمشان بودی... به خاطر بودنت در کنار فرزندانم ازت ممنونم... امیدم در لحظه های ناامیدی ام بودی... به خاطر اینکه برایم ، همه چیز بودی... به خاطر همه ی وجودت ازت ممنونم مادر...بند بند وجودت ، عشق است و ایثار ... کدام بوسه بر پینه ی دستان پر مهرت ،  این همه عاشق بودنت را جبران می کند؟ کدام بوسه بر پیشانی پر از چین و شکن روزگارت، این همه خوبی ات را جبران می کند؟

و من چه هستم ؟ فقط یک فرزند که همه ی خوبیهایت را به حساب مادر بودنت گذاشته... حالا که مادر شده ام ... حالا که طعم این عشق را چشیده ام... حالا که بی بهانه عاشق می شوم...  دوستت دارم ... فرشته ی پر غرور دلم... دوستت دارم و بودنت را با هیچ چیز در دنیا عوض نمی کنم...به تو افتخار می کنم... به اینکه تو مادرم هستی، افتخار می کنم. پر از غرور می شوم ، وقتی تو در کنارمی... با تو قدرتی عجیب و باورنکردنی میگیرم... بال در می آورم و تا اوج ابرها بالا می روم... و میدانم که تنها تو امید دل تنهای منی... دوستت دارم. ای گرانبهاترین گوهر هستی...

تو بمان... تو بخند... چرا که لبخندت گرانبهاترین و ارزشمند ترین دارایی من در دنیاست...

دوستت دارم. امید قلبم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان مهدیه
30 فروردین 93 19:53
سلام عزیزم دوقلوهای من ساراوثنا زنگیان تو جشنواره نوروزی شرکت کردن ممنون میشم به وبلاگ ما بیاین و بهشون رای و امتیاز5 رو بدین
مامان سهند و سپهر
31 فروردین 93 10:46
روزت مبارک خانم مهربون ایشالا سایه مادریت همیشه بر سر آراد و نیکراد گل پایدار باشه خانمی مرسی گلم شما هم همینطور
مامان کارن
2 اردیبهشت 93 13:26
پریساجون روزت مبارک این پسرات بااین تیپشون دلم رو بردن براشون حتماحتما اسفنددود کن مرسی چشمات قشنگ می بینن..