آراد و نیکرادآراد و نیکراد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

همه دنیای من آراد و نیکراد

نیکراد و پدرجون

1392/7/28 17:16
نویسنده : مامان پریسا
340 بازدید
اشتراک گذاری

خدای اطلسی ها با تو باشد

پناه بی كسی ها با توباشد

تمام لحظه های خوب یك عمر

به جز دلواپسی ها با تو باشد 

پدر عزیزم زندگی کن و لبخند بزن به خاطر من، که با لبخند تو زنده ام.

این روزا نیکراد، وابستگی عجیبی به پدر جون محمد پیدا کرده . در اصل از اول هم همینطور بود و بیشتر از هر کسی پدر جونش رو دوست داشت. و هر جایی که ایشون باشن بغل هیچ کس دیگه ای نمیره. ولی این روزا علاقه اش بیشتر شده. طوری که پدر جون دیگه جرات نمی کنه از در خونه مون تو بیاد. همیشه و در هر حالی که پیشمون باشه نیکراد بغلشه و از بغلش تکون نمیخوره . حتی طرف من که مواقع تنهایی از کنارم اون طرف نمیره هم نمیاد.   پدر جون وقتی در کنار بچه هامه  خودشو قدر دنیای کودکی اونها می کنه تا بچه ها فکر کنن دارن با یکی در دنیای خودشون بازی می کنن. نیکراد مثل یه همبازی دستای پدرجون رو میگیره و با او به اتاق یا تراس یا حتی مخفی گاهش میره . آراد هم علاقه ی زیادی به پدر جون داره. ولی بیشتر از ایشون خاله پرینازش رو مثل یک بت می پرسته. تنها که باشیم ساعتها براش گریه می کنه و اتاقها رو یکی یکی می گرده تا پیداش کنه . صبح که از خواب پا میشه دنبالش می گرده . فقط از دست اون غذا می خوره و تو بغلش می خوابه. خلاصه روزگاری داریم با این دو تا فرشته ی کوچولو.

هیچ وقت نشنیدم بابا جونم، بگه از بازی با اونها خسته است یا حوصله ی بچه ها رو نداره. هر زمانی حتی لحظه هایی که خیلی خسته است و غصه داره ، یه جا در آغوشش برای فرشته های من بازه. همیشه و در هر حالی دیوانه وار و عاشقانه بچه هاست و نوه های خودشو می پرسته. برای بیماری ها شون اشک ریخته و با شادی اونها خندیده. میدونم حاضر نیست یه خار به پای نی نی هام بره. اون وقت این پدر دوست داشتنی نیست؟


نمیدونی چقدر دوست داشتنی هستی پدر خوبم ،که یه بچه ی کوچولو هم ، محبتت رو می فهمه و مدام بهونه ات رو میگیره. خوب میدونم که چقدر برامون زحمت کشیدی. چقدر مدیون اون دستان زحمتکش و محبتهای همیشگی و جاودانه ات هستیم. هیچ وقت نمی تونم این همه زحمت و محبتی رو که در حق ما کردی جبران کنم. میدونم که طبیعتت اینه و فرشته خویی جزوی از وجودته و جز این ازت انتظار نمیره. خیلی برام عزیزی و محترم. امیدوارم نیکراد و آرادم وقتی بزرگ شدند قدر این همه محبت رو بفهمند و روزی برسه که بوسه بر اون دستان زحمتکش بزنند و خودشون بهت بگن که به خاطر این همه محبت مدیون زحماتت هستن.
دوستت داریم پدر خوبم و خوب میدونم همه ی چیزهای خوب دنیا که دنبالشم فقط در دستان تو و مادرم است.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مريم مامان نيكان
14 مهر 92 7:05
چه پدر جون و خاله جون مهربوني واقعا بايد قدرشون رو بدونيد وانشالله ساليان سال سايشون بالا سرتون باشه و از محبتهاشون بي دريغ نمونيد.


مرسی عزیزم همینطوره که میگی. امیدوارم همیشه سالم و زنده باشن.

شمام گل پسر نیک ما رو ببوس لطفا
مامان سهند و سپهر
29 مهر 92 8:34
سلام عزيزم
خيلي زيبا نوشته بودي
دقيقا پدر من هم با بچه ها همينجوره.
ايشالا اين پدربزرگ هاي مهربون تنشون هميشه سالم و لبشون خندون باشههههههه


ایشالاااااااااااااااا. خدا سایه ی پدر و مادرهامون رو از سرمون کم نکنه. بدون پدر و مادر ادم پرو بال نداره. خدا سایه ی پدر شما رو هم همیشه بالاسرتون نگه داره