آراد و نیکرادآراد و نیکراد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

همه دنیای من آراد و نیکراد

شهریور ماه سی ام

حضورت در قلبم مثل نفس کشیدن است، آرام، بی صدا، اما همیشگی... سی ماهگی مبارکتان باشد مادر... دو سال و نیمه شدنتان مبارک. من هنوز در بهت اولین گریه ی شما مانده ام. شما روز به روز بزرگ می شوید و تمام اولینهایتان تمام می شود. بزرگ می شوید و از دنیای کودکی با سرعتی باور نکردنی دور می شوید ... بزرگ می شوید و انگار دیگر کودک نیستید...  و من هنوز و تا همیشه خلاصه شده ام در شما و روز و شبم گره خورده در خنده ها و گریه های شما... چه صبر زیبایی خدا به مادر داده ... چه عشق زیبایی ... کوچکترین کلامتان برای من عشق است ... کوچکترین نگاه پر عاطفه تان برای من دنیایی از محبت است. کمترین و راحت ترین بیماریتان برایم بزرگترین بیماری دنیاس...
4 آبان 1393

مرداد ماه بیست و نهم زندگیتون

عشق من شبیه باران نیست که گاهى بیاید و گاهى نه،... عشق من شبیه هواست، ساکت، اما همیشه در اطراف شما ..... هر روز دوست داشتنم را بیشتر می کنید. هر روز حس مادر بودنم را بیشتر می کنید حالا دیگه طوری بهم عادت کردیم که یک لحظه بدون هم برامون بی معنی شده.دوستون دارم  و  هر روز خدا را شاکرم که مهلت دوباره دیدن هر روزه شما را به من داده است.   به قول یک دوست: امروزی که با شما  آغاز می شود یک هدیه است. برای هر مادری که یک روز را در کنار فرزند خود به پایان برساند، یک هدیه است  . پس باید لذت برد از تمام لحظاتش.  پس خوش به حالم.. که مادر هستم  و تمام این لحظات را می ب...
14 شهريور 1393