آراد و نیکرادآراد و نیکراد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

همه دنیای من آراد و نیکراد

شیطنتها و خلاقیتها در 28 ماهگی تیر 93

اینم شیطنتهای این ماه فقط به روایت تصویر   پسر مخترعم داره در مورد مگنت تحقیق می کنه   وقتی با ماست بازی می کنید و در موردش تحقیقات علم دارید قربونت برم چه ناز شدی مادر. اینجا آراد ماست و به سر و صورت و همه جای خونه مالیده و داره بازی می کنه و وقتی می گم چرا این کار و می کنی میگه: می خوام سیبیل در بیارم . عاشق خونه سازی با تشک مبلها هستید اینجام پل درست کردید تا قطار از روش عبور کنه اینجا نیکراد برای خودش تخت درست کرده   اینم یه مدل خونه سازیه. حیف که نمیتونم حرفهایی رو که در این مواقع بین خودتون میگید رو براتون بنویسم.   با هر چیزی خونه می سازی...
14 مرداد 1393

بیست و هشت ماهگی تیر 93

 به تو می اندیشم ای سراپا همه خوبی تک و تنها به تو می اندیشم. همه وقت،همه جا من به هر حال که باشم به تو می اندیشم ... تو بدان این را تنها تو بدان تو بیا، تو بمان با من تنها تو بمان... جای مهتاب، به تاریکی شبها، تو بتاب من فدای تو، به جای همه گلها، تو بخند... پسرکان بیست و هشت ماهه ام این روزها پرنورتر از هر خورشیدی چراغ خانه ام شده اید و زیباتر و درخشانتر از هر ماه و ستاره ای شب افروز شبهای زندگی ام . این روزها به خاطر شما زنده ام . به خاطر شما هدیه هایی که از خدا دریافته ام . این روزها سبز سبزم از برکت وجود شما . از برکت حیات دوباره ای که به من بخشیدید. این روزها آبی آب...
1 مرداد 1393

پروژه ی پوشک گیری

اول تیر خیییییییییییییییییییییییییییییلی بزرگ شدید.     خدا رو شکر بالاخره تموم شد... مرد شدید... بزرگ شدید و فرشته هایی با بهترین احساس ها عزیزای دلم واقعا دست مریزاد به این همه مردی و بزرگی شما...  ازتون ممنونم ... به خاطر این همه همکاری و کمکی که به من کردید اصلا فکرشم نمی کردم به این راحتی تموم بشه و فقط در عرض یک هفته بتونم از پوشک بگیرمتون . کلید این پروژه ای رو که سختم می اومد انجام بدم اول تیر زدم .... البته باز هم با کمک مادر مهربون و خاله پریناز و پدرجون که همیشه کمک حال من هستن و در سخت ترین شرایط زندگی ام تنهام نذاشتن.  مطمئنم با وجود گرمای این فرشته ها و بابا مهدی عزیزتونه که همه چیز ...
11 تير 1393

خلاقیت و بازی و هدیه... خرداد 93

با حوانه ها نوید زندگی است زندگی شکفتن جوانه هاست هر بهار  از نثار ابرهای مهربان ساقه ها پر از جوانه میشود هر جوانه ای شکوفه میکند شاخه چلچراغ می شود هر درخت پر شکوفه باغ کودکی که تازه دیده باز میکند یک جوانه است گونه های خوشتر از شکوفه اش  چلچراغ تابناک خانه است خنده اش بهار پر ترانه است چون میان گاهواره ناز میکند   قربون پسرای ورزشکارم برم وقتی آراد می خواد کفشهای نیکراد و که اشتباه به پا کرده درست کنه و در نهایت خودش اونها رو می پوشه   جوانه ای رو هم که در عکس بالا میبینید از دیوار داخل آلونکی که تو باغ پدرجونه رشد کرده... خیلی عکس قشنگیه و مضمو...
11 تير 1393

بیست هفت ماهگی خرداد 93

هر چیزی در این جهان به دردی می‌خورد! من، به این درد می‌خورم که شب‌ها رصد کنم، کوچکترین حرکاتِ تو را در خواب، غلتیدنت، در موجِ ملافه‌ها، زمزمه‌های زیر لبت و تکان خوردنِ آرامِ مردمکانت را... تا از ابریشمِ مژه‌هایت شعر ببافم تا صبح... تو هم با اولین لبخندِ صبحگاهی‌ات به دردِ درمانِ تمامِ دردهای من می‌خوری! یغما گلرویی...   سومین خردادتان هم به سلامتی گذشت مادر... خردا که از راه رسید، شما هم بزرگتر شدید. حرکات و رفتارها و حرف زدنهایتان هم بزرگتر شد. هر روز خدا،  بزرگتر می شوید و قد میکشید و مرا سرشار از غرور می کنید. ...عاقل تر شدید .... دیگر...
6 تير 1393

جشن روز پدر

پدر تکیه گاه وجود منی تو سرمایه ی هست و بود منی   باید نوشت از مردهــا از چشم‌ها و شــانه‌ها و دستهایشــان … … از آغوششان از عطر تنشـان، از صدایشــان… چرا که ما به اتکــاء همین دست‌ها... همین نگاه‌ها... همین آغوشهـا، در بزنگاههای زندگی سرِپا مانده‌ایم… من بلد نیستم در سـایه، دوست داشته باشم من می‌خواهم خواستنم گوش فلک را کر کند من می‌خواهم مَردَم بداند دوستش دارم…. همسر عزیزم روزت مبارک... پدر مهربان فرزندانم ، روزت مبارک اسطوره ی صبر و مهربانی ام ... روزت مبارک... من و دو مرد کوچک خانه ام دوستت داری...
4 تير 1393

ماه بیست و ششم اردیبهشت 93

تو مرا می فهمی من تو را میخوانم و همین ساده ترین قصه ی یک انسان است تو مرا میخوانی من تو را ناب ترین شعر زمان میدانم و تو هم میدانی تا ابد در دل من می مانی ... اردی بهشت عروس ماههاست. زیباترین ماه خدا . همه چیز بوی تازگی و عطر طراوت میده. همه جا سبز سبزه. اردی بهشت رو به خاطر بهشتی بودنش خیلی دوست دارم... این سومین اردیبهشتیه که می بینید و باهاش خاطره می سازید ... امیدوارم سی امین اردیبهشت زندگی تون رو کنار هم و تمام کسانی که از صمیم دل دوستتون دارن و تمام وقت و انرژی شون رو برای رسیدگی و مراقبت از شما صرف می کنن جشن بگیریم. الهی آمین ...
29 خرداد 1393